نمیدونم چی رو پیشونی من نوشتن که بعضی ها عادت دارند در مورد من  و حرفام قضاوت نادرستی داشته باشن و بهم تهمت بزنن؟!

امروز از خواهرم شنیدم که یکی دو تن از آشناهامون  منو قضاوت کردند و از همه بدتر سخنی  به من نسبت دادند و پیش این و اون گفتن که من این حرفا رو گفتم در صورتی که من چیز دیگه گفتم و اونا حرف منو به زبان خودشون ترجمه و سپس پیش این و اون  غیبتمم کردند.

امروز کلی بابت این قضاوت های اشتباه  اشک ریختم مثل الان .

 

خواهرم میگفت از خودم دفاع کنم و هر وقت اونا رو از نزدیک دیدم بهشون بگم برداشت شما از حرفای من کاملا اشتباه است.

بماند موقعی که من اون حرفا رو زدم داداش کوچکم و خواهر دومم حضور داشت و اونا میتونن

شهادت بدن که من اون حرفای من درآوری رو نگفتم فقط منتظرم دوباره اون آشناها رو ببینم و از خودم دفاع کنم !


دیگه سکوت جایز نیست ! تابحال هر تهمتی رو شنیدم سکوت کردم اما الان نه دیگه !

الان وقت دفاع جانانه است و بس !


یعنی واقعا نمیبخشم اینگونه قضاوت های اشتباه رو در حق خودم!!




مشخصات

آخرین جستجو ها