امروز رو صندلی نشسته بودم یهو یه خانوم حدودا دهه ی ۷۰ ایی اومد روبروم و به یه چند تا کتاب که دستش بود اشاره داشت و
گفت : سلام خانوم شما کتاب نمیخواین ؟!
گفتم : سلام ، نه ممنونم :)
گفت : خانوم کتاب کودک دارم ها !! شما کودک ندارین ؟! کتاب ها رو ببرین بخونین دیگه ! راهنمای خوبی میشه برای کودک تون ها !
گفتم : نه مرسی نمیخوام ممنونم ، نه کودک ندارم :)) کودکم کجا بود ؟! من خودم کودکم :دی
یهو خانوم جوان با ناراحتی داشت میرفت رو بهم کرد و داد زد و گفت : ولی خانومممم اعتماددد به نفس تون خیلییی بالاست :|
منم با لبخند جواب دادم و گفتم : میدونم ولی من منظورم کودک درون بود :دی
یهو خانمی که کنارم نشسته بود رو بهم کرد و گفت : مهمم همونه !! خوب جوابشون دادین حقیتا شاد شدم :)))
+
انصافا هم مهم همون کودک درونه
مگه نه ؟!:))
درباره این سایت